اثر زایگارنیک، تکنیک و تاثیر در موفقیت + فیلم

 

اصل زایگارنیک یا تکنیک زایگارنیک برای اولین‌بار در سال ۱۹۲۷ توسط خانم بلوما زایگارنیک که یک روشناس مشهور روس است پیشنهاد شد. براساس این اصل هرکس تکالیف ناتمام خود را بهتر به‌خاطر می‌سپارد تا تکالیفی را که تکمیل‌کرده است.

او در رستوران متوجه شد که پیشخدمت ها، سفارش غذا  را بدون این که یادداشت کنند، به یاد می آورند ولی بعد از این که صورتحساب پرداخت شد، چیز زیادی از سفارش یادشان نمی ماند.

او آزمایش های دیگری انجام داد: برای دو گروه فیلم پخش کرد، گروه اول فیلم را تا آخر دیدند و دومی ها تا اواسط فیلم را تماشا کردند. 
چند روز بعد، از دو گروه خواسته شد فیلم را تعریف کنند؛ گروهی که فیلم را ناقص دیده بودند، جزئیات بیشتری از آن را به یاد داشتند.

نتیجه آزمایش های متعدد نشان داد: انسان ها چیزهای ناتمام را بیشتر به خاطر می آورند به عبارت دیگر، مقولات ناتمام ذهن انسان را بیشتر درگیر می کنند.
این پدیده در دانش روان شناسی “اثر زیگارنیک” نامیده می شود.

ذهن ما عادت دارد که هر مسئله ای برایش روشن باشد لذا هنگامیکه به یک مسئله مبهم یا حل نشده برخورد کند تا زمانیکه به پاسخ قانع کننده ای نرسد مرتب به دنبال پاسخ می گردد و روی این مسئله تمام انرژی خود را می گذارد. 

تصور کنید دنبال کار مهمی هستید ،مثلا مراسم ازدواج شما هست و شما سرگرم سامان دادن به برنامه ها و پذیرایی از میهمانان هستید. میان میهمانان ، فردی بسیار برایتان آشناست ولی به یاد نمی آورید او را کجا دیده اید. رها می کنید و به دنبال پذیرائی و هیجانهای مخصوص مراسم خودتان می روید ،ولی این ذهن شما انرژی شما را در جهت شناختن آن میهمان به کار می گیرد هنگامی هم که کنار عروس (یا داماد ) نشسته اید و غرق در خیالات فرحبخش خودتان هستید ناگهان مثل اینکه گنجی یافته اید برقی در چشمانتان می درخشد که نشان می دهد که فرد مذکور را به خاطر آورده اید. او همان قصاب محل قبلی شما بوده است که از قضاء یکی از اقوام عروس ( یا داماد )نیز هست. 

مثال دیگر همان اقدام ارشمیدس هنگام یافتن جرم حجمی هست. او هنگام کشف این مسئله در حمام بود ولی به مجرد اینکه جواب را یافت از شوق یافتن جواب ، برهنه از حمام بیرون دوید و فریاد زد یافتم یافتم .(یعنی حتی در حمام هم ،ذهن ارشمیدس در حال خرج انرژی جهت حل مسئله جرم حجمی بود )این مسئله در مکتب گشتالت (یکی از مکاتب روانسناسی ) به فسلفه آها معروف است.

حالا که با مثالهای بالا مسئله روشن شد . می خواهیم بگوئیم ما نباید برای ذهن از عمد و مرتبا ابهام آفرینی کنیم تا ذهن انرژی ما را خرج آنها کند. چون ما به ذهن و انرژی آن نیازهای ضروری بیشتری داریم و باید صرفه جویی کنیم. هنگامیکه با دیگران برخورد می کنیم نباید از جملات دو پهلو و گنگ استفاده کنیم. تا افراد مجبور به اشغال کردن ذهنشان با آنها شوند. فرهنگ ما به خاطر ملاحظاتی، از این برخوردها و صحبت ها زیاد دارد. در اینجا چند نمونه از سخان مبهم و رازآلود را بیان می کنم ،خودتان هزاران نمونه را خواهید یافت :

– تعارفات:
( وقتیکه تعارفات زیاد می شود ذهن در پی جواب اینست که فلانی واقعا تعارف کرده است یا فقط به خاطر احترام حرفی را زده است. = تعارف اومد و نیامد دارد )

– جملات ناکامل مثل :
می خواستم یه چیزی بهت بگم ولی پیشمان شدم …. 
آدم مثل تو ندیدم یه جوری هستی …..حالا بگذریم یا جمله معروف حالا …..
صلاح نیست شما اینجا باشی ( از گفتن دلیل خودداری کردن )

– امر و نهی های بدون دلیل مثل : 
سانسورها در مکتوبات ،گفتار ها و … (که موجب می شود اذهان بیشتر انرژی صرف کرده و قسمت ها حذف شده را بازسازی کنتد)

ارتباط دختر و پسر
شاید بتوان بحث روابط دختر و پسر ، یا گفتگو در مورد جنس مخالف را نیز به این مسئله ربط داد. به این معنا که یکی از مسائلی که بیشترین انرژی ذهن جوانان ما را به خود اختصاص می دهد بحث در مورد جنس مخالف ،عشق و … می باشد که نمونه های آن را به وفور می توان دید. از آنجا که در جامعه ما این مسائل تابو بوده و مورد سانسور رسمی رسانه هاست ،همچنین آزاد نبودن روابط دختر و پسر از یکسو و باز نبودن راه ازدواج از سوی دیگر موجب شده است پسران و دختران نسبت به هم ابهام و رازآلود بودن بیشتری را حس کنند لذا ذهنشان به یکدیگر مشغول است و این روی کار ،هنر ، زندگی و حتی تحصیلشان اثر کرده و انرژی آنها را به تاراج می برد عشق های لیلی و مجنونی که در فرهنگ ما زبانزد است شاهد این مدعاست . لذا هر شیوه سالم و صحیحی که ابهام نسبت به جنس مخالف را از بین ببرد،کمک می کند که انرژی های روانی و ذهنی جوانان ما در جهت های سازنده ، بیشتر به جریان بیفتد و آنها را بسوی شخصیت سالم و متعادل سوق دهد. 

(در اینجا مراد ما ، چگونگی ارتباط دختر و پسر و مسائل شرعی آن نیست ،همچنین در جهت تائید یا رد ارتباط آنها نیستیم ،بلکه یکی از مسائل روانشناختی که بر آن بار شده است را توضیح داده ایم تا ترتیبی اتخاذ شود که به وسیله آن ،راه صحیح شناختن برای طرفین نسبت به هم فراهم گردد بدون آنکه انرژیهایش به هدر رود .)

 با اثر زیگارنیک چه کنیم؟

۱ – کارهای نیمه تمام تان را در سریع ترین زمان ممکن تکمیل کنید. کارهای ناقص، انرژی زیادی از ذهن می گیرند و توان آن را مستهلک می کنند.

۲ – تا حد امکان چند کار را با هم پیش نبرید زیرا توان ذهنی درگیر اثر زیگارنیک می شود. اگر قرار است چند کار را محقق کنید، برنامه ریزی زمانی برایشان داشته باشید تا مغز بداند که قبل از فرارسیدن زمان مقرر، نیازی نیست خود را درگیر آن کند.

۳ – اگر کار ناتمامی دارید یا قرار است چیزی را به ذهن بسپارید، حتماً آن را روی کاغذ بنویسید. یادداشت کتبی، این پیام را به مغز می دهد که نیازی نیست خود را درگیر نگهداشت اطلاعات کند و بدین ترتیب، اثر زیگارنیک شکل نمی گیرد.

۴ – در تربیت فرزندان، مراقب اثر زیگارنیک باشید. وقتی چیزی برای فرزندان تان مبهم است، درگیری ذهنی آنها نسبت به آن بیشتر می شود. بنابراین هر آنچه را که لازم است به فرزندان تان بگویید، صریح و کامل بگویید. 
به عنوان مثال در جامعه ما جنس مخالف، به ویژه برای نوجوانان تابو و امری مبهم است و به همین دلیل اثر زیگارنیک درباره آن صدق می کند و افراد مدام به جنس مخالف فکر می کنند. یکی از راه های رهایی نوجوانان مان از درافتادن در روابط کنترل نشده با جنس مخالف، این است که پدر و مادر در این باره با فرزندان خود صریح و صمیمی و کامل صحبت کنند.

۵ – در مواردی مثل فروش، بازاریابی، تبلیغات و … می توان از اثر زیگارنیک استفاده کرد و ذهن مشتری را با محصول خود درگیر کرد. وقتی فروشگاهی به مشتری کارتی می دهد که در صورت خرید بعدی، ۱۵ درصد تخفیف به او تعلق خواهد گرفت یا به او امتیاز می دهد و برای امتیاز نیز اثر مالی تعریف می کند، در واقع از اثر زیگارنیک استفاده کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید