برنامه ریزی کارها مهم است. اما گاهی چنان در برنامهریزی و زمانبندی کارهایی که باید برای رسیدن به اهدافمان انجام دهیم گیر میکنیم که هیچوقت نمیتوانیم به اهداف دست پیدا کنیم. پیروی کردن از قانون ۱۰ درصد میتواند این مشکل را برطرف کند.
قبلاً درباره اینکه برنامهریزی بیشازحد خودش یک نوع اهمالکاری پنهان است صحبت کردهایم. وقتیکه زمان زیادی را صرف برنامهریزی میکنید در حقیقت بخش زیادی از زمان خود را که میتوانستید به انجام آن کار اختصاص بدهید از دست میدهید.
برنامهریزی زیاد یک نوع اهمالکاری بسیار خطرناک است که کمتر شناخته میشود، زیرا به نظر میرسد که در حال انجام کار مفیدی به نام برنامهریزی هستیم.
از طرفی برنامهریزی لازم است تا بدانیم به چه هدفی میخواهیم برسیم و چهکارهایی برای رسیدن به این هدف انجام دهیم و در هر مرحله بدانیم که آیا به سمت هدف خود در حال حرکت هستیم یا خیر.
از طرف دیگر هر برنامهای که زمان زیادی برای طراحی آن صرف شود و هرچقدر هم که این برنامه با دقت و خوب انجام شود اگر در حین انجام آن بازنگریهای در آن اعمال نشود و با توجه به شرایط جدید تغییراتی در آن انجام نشود بهسختی میتوان با آن برنامه بدون تغییر در طی زمان به نتیجه رسید. برای رفع این مشکل چه کنیم؟
برای اینکه هم برنامهریزی داشته باشیم هم دچار این نوع اهمالکاری پنهان نشویم چهکار باید بکنیم؟
استفاده از قانون ۱۰ درصد برنامه ریزی کارها
یک قانون مفید میتواند این باشد که حداکثر ۱۰ درصد زمان شما صرف برنامهریزی برای انجام کاری میشود و بیش از ۹۰ درصد زمان شما باید برای انجام آن کار صرف شود. (دقت کنید که این اعداد دقیق نیستند آنها را برای خود اصلاح کنید. یک قانون خوب این است که هیچوقت یک عدد ثابت برای همه افراد درست عمل نمیکند)
ضمناً بد نیست این مورد را هم در نظر داشته باشیم که شما حتماً خودتان را بهتر از هر کس دیگری میشناسید و مثلاً احتمالاً میدانید که در عصرها بهتر کار میکنید و نتایج بهتری نسبت به صبحها میگیرید. اما مسلماً این موارد را تا زمانی که شروع به کار نکنید نخواهید دانست. بنابراین بهجای اینکه به این فکر کنید که در کدام زمان بهتر بازدهی خواهید داشت ابتدا شروع به انجام کار کنید تا آن را بفهمید.