چگونه انگیزه خود را افزایش دهیم؟ خودانگیزشی

خودانگیزشی، در ساده‌ترین شکل، نیرویی است که شما را به سمت انجام کارها سوق می‌دهد.

بااین‌حال، بحث خودانگیزشی خیلی هم ساده نیست. مهارت این که چگونه انگیزه خود را افزایش دهیم یک مهارت پیچیده است.  انگیزه افراد می‌تواند از طریق موارد درونی و بیرونی مثل تمایل به انجام کاری، عشق به شخصی یا نیاز به پول باشد. معمولاً انگیزه نتیجه چندین عامل است.

توانایی ایجاد انگیزه در خود – انگیزه شخصی – مهارت مهمی است. خودانگیزشی افراد را به سمت ادامه حرکت حتی در صورت برخورد با موانع سوق می‌دهد، تا بتوانند فرصت‌ها را غنیمت شمرده و نسبت به آنچه می‌خواهند به دست آورند متعهد بمانند.

انگیزه چیست؟

انگیزه همان چیزی است که ما را به دستیابی به اهدافمان، احساس رضایت بیشتر و بهبود کیفیت زندگی کلی سوق می‌دهد.

درک و رشد خودانگیزشی می‌تواند به شما کمک کند تا بسیاری از جنبه‌های دیگر زندگی خود را کنترل کنید.

انگیزه یکی از سه زمینه مهارت شخصی است که از مفهوم هوش هیجانی جدایی‌ناپذیر است.

دانیل گلمن، نویسنده چندین کتاب مهم در زمینه هوش هیجانی، چهار عنصر را که انگیزه را تشکیل می‌دهند شناسایی کرد:

  • انگیزه شخصی برای دستیابی، میل به بهبود یا رسیدن به برخی استانداردها.
  • تعهد به اهداف شخصی یا سازمانی
  • ابتکاری، که وی آن را “آمادگی برای عمل در فرصت‌ها” تعریف کرد. و
  • خوش‌بینی، توانایی ادامه کار و پیگیری اهداف در مواجهه با شکست‌ها. این مورد به‌عنوان انعطاف‌پذیری نیز شناخته می‌شود.

برای بهبود خودانگیزشی، درک بیشتر موارد ذکرشده مفید است.

عناصر خودانگیزشی

1- محرک شخصی برای رسیدن به

شما می‌توانید انگیزه شخصی برای دستیابی به هدف را جاه‌طلبی یا شاید توانمندسازی شخصی بدانید. بااین‌حال، از نظر طرز فکر نیز ارزش دارد که به آن فکر کنید.

ذهنیت دو نوع دارد، ثابت و رشد.

کسانی که ذهنیت ثابت دارند معتقدند که استعداد ذاتی است و ما نمی‌توانیم سطح توانایی خود را تغییر دهیم.

کسانی که ذهنیت رشد دارند معتقدند که با سخت‌کوشی و تلاش می‌توانند مهارت‌های خود را ارتقا دهند.

تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که معتقدند می‌توانند پیشرفت کنند – یعنی ذهنیت رشد دارند – در هر حوزه‌ای که انتخاب کنند به نتایج بیشتری دست پیدا می‌کنند. بنابراین ذهنیت رشد یکی از عناصر مهم در خودانگیزشی برای موفقیت است.

از دیگر عناصر محرک شخصی می‌توان به سازمان‌دهی، به‌ویژه مهارت در مدیریت زمان و جلوگیری از حواس‌پرتی اشاره کرد.

2- تعهد به اهداف

 

شواهد قابل‌توجهی وجود دارد، که هدف‌گذاری به‌صورت کلی روی زندگی ما تأثیرگذار است

اگر می‌خواهید زندگی شادی داشته باشید، آن را به یک هدف گره بزنید، نه به افراد یا چیزها.

آلبرت انیشتین

 

شما باید اهدافی فراتر از توان خود تعیین کنید تا همیشه چیزی برای زندگی داشته باشید.

تد ترنر

 

بزرگ‌ترین خطر برای بیشتر ما این نیست که هدفمان خیلی بزرگ است و نمی‌توانیم به آن برسیم، بلکه این است که هدفمان خیلی کوچک است و به آن می‌رسیم.

میکل آنژ

 

مطمئناً منطقی است که “اگر هدف شما هیچ‌چیز نباشد، رسیدن به آن هدف بسیار آسان است” و اکثر ما در زندگی خود به چیزی نیاز داریم که بتوانیم آن را هدف قرار دهیم. داشتن آگاهی از جایی و هدفی که می‌خواهید به آن برسید و درک چگونگی برنامه‌ریزی برای رسیدن به آن، یک قسمت مهم در داشتن انگیزه است.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی تعیین اهداف خوب، به صفحه ما در تنظیم اهداف شخصی مراجعه کنید.

3- ابتکار عمل

 

ابتکار، توانایی استفاده از فرصت‌ها در هنگام وقوع آن‌ها است.

خیلی راحت می‌توانید درنگ کنید، و ببینید که فرصت ازدست‌رفته است. البته، باید مراقب هم بود که “بی‌گدار به آب نزد”. به همین دلیل مهم است که خوب فکر کنید و اطمینان حاصل کنید که تصمیم درستی گرفته‌اید.

بنابراین ابتکار عمل را می‌توان ترکیبی از شجاعت و مدیریت ریسک دانست:

  • مدیریت ریسک برای اطمینان از شناسایی فرصت‌های مناسب و اینکه آن‌ها از سطح ریسک مناسبی برای شما برخوردار هستند، ضروری است.
  • شجاعت برای غلبه بر ترس از چیزهای ناشناخته که به‌صورت ذاتی در فرصت‌های جدید وجود دارد، لازم است.

 

4- خوش‌بینی یا انعطاف‌پذیری

خوش‌بینی توانایی نگاه کردن به سمت روشن، یا مثبت اندیشی است. انعطاف‌پذیری توانایی برگشت به مسیر بعد از به مانع خوردن یا مثبت نگه‌داشتن خود در برابر چالش‌ها است. این دو رابطه تنگاتنگی دارند، گرچه کاملاً یکسان نیستند.

افراد انعطاف‌پذیر از توانایی تفکر خود، به‌عنوان راهی برای مدیریت پاسخ‌های عاطفی منفی به وقایع استفاده می‌کنند. به‌عبارت‌دیگر، آن‌ها از تفکر مثبت یا منطقی برای بررسی شرایط استفاده می‌کنند و در صورت لزوم، بر واکنش‌هایی غلبه می‌کنند که می‌فهمند کاملاً منطقی نیست. آن‌ها همچنین آماده‌اند که در صورت لزوم کمک بخواهند – و همچنین کمک‌های خود را سخاوتمندانه به دیگران نیازمند ارائه دهند.

برای اطلاعات بیشتر به مقالات ما در مورد تاب‌آوری و مثبت اندیشی مراجعه کنید.

انواع محرک‌ها: انگیزه‌های ذاتی و بیرونی

در بررسی خودانگیزشی، درک اینکه چه چیزی شما را برای انجام کارها ترغیب می‌کند مفید است.

دو نوع انگیزه دهنده اصلی وجود دارد: “درونی” و “بیرونی”.

در ساده‌ترین شکل می‌توانید این دو نوع انگیزه را به‌صورت زیر در نظر بگیرید:

 

ذاتی = کاری که دوست داریم انجام دهیم.

 

بیرونی = کاری که باید انجام دهیم.

 

تعریف دقیق‌تر:

درونی: انجام عملی یا وظیفه‌ای بر اساس رضایتی که از انجام آن عمل یا وظیفه انتظار داریم. انگیزه‌های ذاتی شامل تفریح، علاقه و چالش شخصی است.

 

بیرونی: انجام یک کار یا وظیفه برای دستیابی به‌نوعی پاداش خارجی، ازجمله پول، قدرت و درجات بالاتر.

 

افراد مختلف از موارد مختلف در زمانه‌ای مختلف در زندگی خود انگیزه می‌گیرند. یک فعالیت یا وظیفه ثابت ممکن است در زمانه‌ای متفاوتی انگیزه‌های درونی بیشتری داشته باشد و در زمانه‌ای دیگر انگیزه‌های بیرونی بیشتر. اکثر وظایف ترکیبی از هر دو نوع انگیزه را دارند.

 

مثال:

شخصی را در نظر بگیرید که به این دلیل کار می‌کند که مجبور است وام خود را پرداخت کند و خود و خانواده‌اش را تأمین کند. او از کار خود رضایت ندارد و شانس ارتقا ندارد. محرک‌های او کاملاً خارجی هستند.

اما شخص دیگری را در نظر بگیرید که کاری را که دوست دارد انجام می‌دهد، او از کار خود رضایت زیادی کسب می‌کند. این شخص به‌اندازه کافی پول کنار گذاشته است که دیگر نیازی به کار ندارد، صاحب‌خانه خود است و توانایی مالی برای خرید هرچه می‌خواهد دارد. محرک‌های این فرد کاملاً درونی هستند.

واضح است که این دو نفر در دو انتهای طیف خودانگیزشی قرار دارند. اما بیشتر مردم جایی در وسط این طیف قرار دارند.

بیشتر افراد برای کسب درآمد مجبور به کار هستند، اما درعین‌حال زندگی روزمره خود را از طریق موارد درونی دیگر – رضایت شغلی و فرصت معاشرت با همکاران – رضایت‌بخش می‌دانند.

همه ما وقتی کارهایی را که دوست داریم انجام می‌دهیم، بیشتر تمایل به کار داریم. صبح راحت‌تر از رختخواب بلند می‌شویم، در کار خود شادتر هستیم و به‌طورکلی خوشحال‌تریم.

تحقیقات نشان می‌دهد این امر به‌ویژه هنگامی که تحت استرس هستیم بسیار مهم است. اگر به‌طورکلی از کار لذت ببریم کنار آمدن با استرس و ساعت‌های طولانی بسیار راحت‌تر است. بنابراین انگیزه‌های درونی سهم بزرگی در خودانگیزشی دارند.

اهمیت تعهد

اگر وظیفه‌ای نه انگیزه‌های درونی داشته باشد و نه بیرونی، چه می‌شود؟

نتیجه‌گیری واضح این است که بعید به نظر می‌رسد که این کار را انجام دهیم، زیرا دلیلی برای انجامش وجود ندارد.

همه ما می‌دانیم که همیشه این‌طور نیست. یک موضوع دیگر وجود دارد: احساس تعهد.

انگیزه‌های ناشی از تعهد کاملاً درونی یا بیرونی نیستند. اما هنوز هم می‌توانند بسیار قدرتمند باشند. تعهد از اخلاق شخصی و احساس وظیفه ما ناشی می‌شود، اینکه چه چیزی درست است و چه چیزی غلط.

ممکن است خود را موظف بدانید که به مهمانی بروید زیرا توسط کسی که می‌شناسید دعوت شده‌اید – در این مراسم هیچ منفعت ظاهری و ذاتی خاصی برای شما نخواهد داشت اما ممکن است نگران باشید که اگر نروید دوست خود را آزرده یا ناراحت کنید. بااین‌حال، اگر با یک نگرش مثبت و باز به مهمانی بروید، به‌احتمال‌زیاد شما از مهمانی لذت خواهید برد.

 

هر بار یک قدم…

خودانگیزشی، یا حتی فقط کمی بهبود انگیزه خود، یک‌شبه اتفاق نخواهد افتاد.

مهارت‌های زیادی در این کار وجود دارد و شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که همه آن‌ها را فوراً توسعه دهید. بااین‌حال، درک بهتر عناصر انگیزه و به‌ویژه چگونگی انطباق آن‌ها، باید به افزایش مهارت‌های شما کمک کند. فقط به خاطر داشته باشید، قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود: به پیشرفت در مدت‌زمان طولانی و با قدم‌های کوچک فکر کنید.

1 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید