معنی ذهن فقیر چیست؟ چه کسانی ذهن فقیر دارند؟ چگونه بفهمم ذهن فقیری دارم یا نه؟
در طول زندگی افراد زیادی به پستمان میخورند که دارای ذهنیتی فقیر هستند؛ همانهایی که تمام سعی و تلاششان نه بر رشد و فعالیت که بر محور ضعف و مسئولیت است. افرادی که همیشه به قول معروف میخواهند همرنگ جماعت باشند، از سوال کردن میترسند، مسئولیت پذیر نیستند، به هیچ وجه خطر نمیکنند و حتی از آگاهی گریزانند. آنها ارزشی برای وجود خود به عنوان یک انسان قائل نیستند و به جای حضوری پویا در اجتماع بیشتر سعی میکنند با جلب ترحم و دلسوزی بقیه، امورات خود را بگذرانند. این افراد ممکن است در ظاهر ثروتمند و متمول باشند، اما از درون ذهنی فقیر و بیچاره دارند. آنها به داراییها و خوشیهای ساده و کوچک دیگران حسادت میکنند.
۵ ویژگی ذهن فقیر
عادتهای مخربی که ذهن را فقیر میکنند کم نیستند. همه چیز به نحوه نگرش و تفکر خودمان بستگی دارد. افرادی که ذهنیتی فقیر دارند، دنبال منافع ناچیز هستند، قضاوتهای کوتهبینانه میکنند، روابط محدود و بیکیفیتی دارند و بینششان نسبت به جوانب مختلف زندگی، ضعیف و بیاعتبار است. در ادامه ۵ مورد از مخربترین عاداتی که موجب چنین ذهنیتی در ما میشوند و همچنین راه حل مقابله با هر کدام را بررسی میکنیم.
۱- پرداختن به کارهایی که هیچ علاقهای به آنها ندارند
وقتی برای اولین بار شغلی را انتخاب میکنید، این پیش فرض وجود دارد که حداقل تا ۳۰ سال آینده زندگیتان، باید به این کار بپردازید. حال اگر هیچ علاقهای به انجام آن نداشته باشید و تنها برای منافع مادی به آن مشغول شوید، پس از یکی دو سال ادامه دادن و ماندن در آن حرفه، به شخصی افسرده، بیحوصله، همیشه عصبانی و شاکی تبدیل میشوید. ما فقط یک بار زندگی میکنیم و اگر بخواهیم در این یک بار خودمان و علایقمان را نادیده بگیریم، هیچ فرقی با مُردهها نداریم. کار کردن به این شیوه، همه ذوق و خلاقیتمان را کور میکند و هیچ پیشرفتی نصیبمان نخواهد شد.
راه حل: اگر در حال حاضر مشغول کاری هستید که دوستش ندارید یا بین شما و کاری که از صمیم قلب از انجام آن احساس رضایت، مفید بودن و لذت میکنید، فاصله افتاده، بهتر است ساعتی با خودتان خلوت کنید و تصمیم بگیرید که آیا ادامه دادن و زندگی کردن به این شیوه همان چیزی بود که میخواستید یا نه. و اگر نه، تمام دل و جرات خود را جمع کنید و به دنبال علاقههایتان بروید. منتظر معجزه یا فرشتهی نجات نمانید. آنها هیچ وقت نمیآیند. معجزه زمانی رخ میدهد که خودتان آستینهایتان را بالا بزنید و از تغییر نترسید. چرا هنوز منتظرید؟ دست بجنبانید.
این نکته را نیز اضافه کنیم که اگر اکنون نمیتوانید شغل خود را عوض کنید، اشکالی ندارد. حداقل سعی کنید علایق خود را با آن ترکیب کنید یا آن را به شیوهای که دوست دارید انجام دهید، اما مفعول نمایید.
۲- دلسوزی نسبت به خود
اساسیترین مقولهای که میتواند هر ذهنیتی در ما به وجود آورد، فقط و فقط طرز نگرش ما در مورد خودمان است. هیچ عامل بیرونی به خودی خود نمیتواند ذهنیت ما را فقیر کند، مگر اینکه خودمان به آن پر و بال دهیم و آن را ملاکی برای ارزشمندی شخصیتمان بدانیم. ترحم و دلسوزی نسبت به خود ذهن ما را فقیر می کند. همیشه احساس قربانی بودن داریم، مدام در پی جلب ترحم دیگران هستیم، احساس بیارزشی میکنیم و خود را لایق چیزهای خوب نمیدانیم. همین امور به تبع باعث میشوند رفتارهای ناخوشایندمان را توجیه کنیم و مسئولیت هیچ کارمان را نپذیریم.
راهحل: افراد از آدمهای همیشه قربانی و مسئولیت ناپذیری که همیشه دنبال جلب ترحم دیگران نسبت به خود هستند، دوری میکنند. پس اگر چنین رفتاری پیش گرفتهاید ذهنیتی فقیر دارید. نخست این امر را بپذیرید و برای خود هضم کنید. سپس در پی اصلاح آن باشید. میتوانید با کتاب خواندن، مطالعه و افزایش آگاهی، در جهت تقویت عزتنفس خود گام بردارید. باید خودتان را دوست داشته باشید و علیرغم تمام نواقصی که در خود احساس میکنید، پذیرای خود باشید.
۳- صرفه جویی افراطی
پس انداز کردن، عادت پسندیدهای است و افراد عاقل همیشه این کار را میکنند. اما اگر دچار فقر ذهنی باشید، به شیوه افراطی این کار را میکنید؛ به گونهای که به بهانه صرفهجویی، ضروریترین نیازهایتان را نادیده میگیرید تا پول پس انداز کنید، حتی اگر متمول باشید. این که از لذتهای هرچند کوچک برای خانواده و خودتان میگذرید تا مبادا پولی خرج نشود و در عوض آن را پس انداز کنید، نه زرنگی است و نه صرفهجویی، فقر ذهنی است که اینطور زندگی را برای خود و عزیزانتان دشوار ساختهاید.
راهحل: روز مبادا همین روزهاست که در کنار خانواده هستید، پس برایشان خرج کنید، هدیه بگیرید، آنقدر بر سر قیمتها چانه نزنید، آن قدر خودتان را در تنگناهای کاذب قرار ندهید و درست و به اندازه پول پسانداز کنید.
۴- پول پرستی
افراد فقیر ذهن، پول را از همه چیز با ارزشتر میدانند. همه چیز را با پول مقایسه میکنند. ارزش هر چیز را با قیمت آن میسنجند و بزرگترین شاخص زندگیشان شاخص مادیات است. معنویات و انسانیت در زندگی چنین افرادی خیلی کمرنگ است و همیشه حس ترس و نگرانی دارند. میترسند پولهایشان را از دست بدهند. حرص پول دارند و همیشه بیشتر میخواهند اما اگر به آنها بگویید که مادیگرا هستند به شدت تکذیب میکنند.
راه حل: راه حل تغییر چنین ذهنیتی گرایش بیشتر به معنویات و یاد مرگ است به قبرستانها سر بزنید آنجا پر از افرادی است که نتوانستند ثروتشان را با خود ببرند. به ادبیات روی آورید؛ کتاب مرگ ایوان ایلیچ نمونه بارز شخصی بسیار ثروتمند بود که ثروتش نه زمانی که زنده بود برایش داستانی واقعی به ارمغان آورد و نه از مرگ و بیماری نجاتش داد.
۵- ولخرجی
ولخرجی، گونه دیگری از پولپرستی است که موجب فقر ذهنی میشود. وقتی مدام دنبال خرید کردن باشید، یعنی در حال جمع کردن هر چه بیشتر مادیات هستید، یعنی همیشه فکرتان در بین پول و اجناس سیر میکند. اگر بر این کار عادت کنید، حتی اگر از نظر مالی در مضیقه باشید، سعی میکنید با قرض گرفتن پول از دیگران و فرو رفتن در تالاب بدهکاریها، باز هم خرید کنید و نتیجه چیست؟ افتادن در گرداب سیریناپذیر اجناس و فروشگاهها. زندگیای بر پایهی سست مادیات. چنین افرادی فکر میکنند با خرید فلان کالا خوشحالتر میشوند. ممکن است برای چند لحظه این اتفاق بیفتد ولی هرگز حس پایداری نخواهد بود. پایان این چرخهی خرید و خرید و خرید، پوچی است.
راه حل: برنامه ریزی مالی داشته باشید. فقط چیزهایی که واقعاً لازم دارید را بخرید. به داشتههایتان فکر کنید نه به نداشتهها. به معنویت روی آورید. برای اینکه کمتر ولخرجی کنید از قانون ۳ ثانیه استفاده کنید؛ هر گاه کالایی را برداشتید، 3 ثانیه فکر کنید آیا واقعاً آن را میخواهید یا فقط دچار هیجان شدهاید، سپس تصمیم بگیرید. وقتی به خرید میروید پول نقد با خود ببرید، چرا که خرج شدن آن را کاملاً حس میکنید و به این ترتیب، موجودی حسابتان را خالی نمیکنید. با شکم گرسنه به خرید مواد غذایی نروید.
آیا کسانی را میشناسید که دچار فقر ذهنی هستند؟ از نظر شما چه خصوصیات دیگری دارند؟ نظراتتان را با ما در میان بگذارید.